مدل کسب وکاری که در آن یک محصول را به طور مستقیم و به ازای مقداری پول به یک مشتری نفروشد، غیرسنتی محسوب میشود. برای مثال، برخی از این مدل کسب وکارها ممکن است مدل «از پیش درآمد» باشند؛ یعنی آنها هنوز تصمیم نگرفته اند برای کسب درآمد از کاربران دقیقاً از چه روشی استفاده کنند. برخی از این کسب وکارها نیز، نیاز به مدل کسب وکار «مجانی» دارند، یعنی برای فروش محصولات شان لازم است یک محصول را به مشتریان به صورت مجانی عرضه کنند.
تثبیت موقعیت:
تثبیت موقعیت، همان قرار دادن محصول در بازار و ذهن مخاطبان است. در کتاب جفری مور «عبور از شکاف»، موقعیت یابی محصول شامل این بینش ها است:
1-دانستن اینکه مشتریان شما که هستند و نیازهای آنان چیست.
2-دانستن نام، نوع و یا رده ی محصول تان.
3-نفع کلیدی محصول برای مشتریان (دلیل قانع کننده برای خرید).
4-دانستن شرایطی که مشتری بدون محصول شما تجربه خواهد کرد.
5-چگونگی ایجاد تغییر در بازار توسط این محصول و تفاوت محصول شما با دیگر محصولات بازار.
موقعیت شما، اساس ارتباطات شما را با تمام مسائل مربوط به مشتریان، سرمایه گذاران، شرکاء، کارمندان و … را شکل می دهد. برای مشتری، هدف از این موقعیت درک بهتر این است که محصول شما چه سودی به آنها می رساند و دلیل بهتر بودن شما نسبت به رقیب هایتان چیست.
نکته ی نخست: تفاوت شما دلیل قانع کننده برای خرید کردن مشتریان نیست، نفعی که تفاوت شما به آنها می رساند دلیل خرید او خواهد بود.
نکته ی دوم: موقعیت شما بر اساس مخاطبانتان متفاوت خواهد بود.
تناسب محصولات-بازار:
هنگامی که یک محصول دارای متقاضیان پرشور و زیاد است، بیانگر یک بازار قابل ملاحضه است. مارک اندرسون تناسب محصولات-بازار را به این شکل تعریف میکند: « بودن در یک بازار خوب با یک محصول که میتواند نیازهای بازار را تأمین کند.» استیو بلنک می نویسد: « اعتبار سنجی مشتری نشان می دهد که شما یک مجموعه از مشتریان و بازار که واکنش مثبت به محصول دارند را پیدا کرده اید که می توانید از آنها پول دربیاورید.»
تمامی کسب وکارها باید به نقطه ی درآمد برسند، بنابراین همه ی کسب وکارها باید یک نقطه ی عطف تناسب محصولات-بازار داشته باشند. اگر شما نمیتوانید ثابت کنید که توانستهاید مشتریان را با کمتر از چیزی که از فروش محصول خود کسب کرده اید به دست بیاورید، کسب وکار شما مشکلی اساسی دارد. شان الیس میگوید: « دستیابی به تناسب محصولات-بازار نیازمند ان است که حداقل 40% از کاربران بگویند بدون محصول شما کارها برایشان بسیار سخت میشود. مسلماً این عدد کمی عجیب است، اما من آن را پس از مقایسه نتایج نزدیک به 100 کسب وکار نوپا تعریف کرده ام.»
حداقل قابل قبول بازار:
کمترین تعداد ویژگی های مورد نیاز یک محصول برای رسیدن به هدف خاص را حداقل قابل قبول بازار می گوییم. شاید بتوان گفت این حداقل، همان تلاشی است که تیم بازاریابی یک محصول میکند تا از کم هزینه ترین و سریع ترین راه ممکن، ساده ترین ویژگی های یک محصول را بشناسد، که در همان مراحل اولیه ی توزیع محصول در بازار، مشتریان حاضر شوند برای این ویژگی های حداقلی پول بپردازند.
نوپای ناب:
نوپا، ترجمه ای برای واژه ی شناخته شده استارت آپ است. نوپای ناب، نوپایی است که روش های توسعه ی سرعتی و تکرار را با اصول توسعه ی مشتری ترکیب می کند. مهفومی است که توسط اریک رایز، ابداع و ثبت تجاری شده است؛ ترکیبی از انتشار سریع، روش توسعه ی تکرار (اما چالاک) و مفهوم « توسعه ی مشتری» استیو بلنک است. اریک معتقد از استارت آپ ها از سه روش به عرصه ی وجود پای می گذارند:
1-استفاده از سیستم عامل بر پایه ی منبع باز و نرم افزار رایگان.
2-استفاده از روش های توسعه ی سریع.
3-تکرار سریع مشتری محور.
4-عنصر چهارمی هم می توان به این گفتارها اضافه کرد که عبارت است از : استفاده از تجزیه و تحلیل قدرتمند، کم هزینه و آسان.
توسعه ی مشتری و توسعه ی محصول دو فرآیند مجزا، اما مرتبط و تکرار شونده هستند.
اریک رایز می گوید: « تیم توسعه ی مشتری بر روی این کار می کند که مشتری چه کسی است، مشکلی که سعی میکند برطرف کند چیست و راه حل این مشکل چه چیزی است. در حالی که تیم تولید و توسعه ی محصول راه حل لازم را می سازد. تیم توسعه ی محصول به طور مداوم در حال تغییر بر روی محصول است و با حداکثر سرعت ممکن ویژگی ها یا تغییرات جدید را به طور مستقیم به مشتری ارائه می کند.
فرآیند توسعه ی مشتری نه تنها به طور مستقیم از طریق گزارش توسعه ی محصولات مورد استفاده ی مشتریان، از ویژگی های محصول اطلاعات کسب می کند؛ بلکه به طور مستقیم از فرآیندهای توسعه ی مشتری و تجزیه و تحلیل نیز اطلاعاتی را دریافت میکند. نتیجه باعث به روز شدن فرضیه، ایده ها، موقعیت گیری، ویژگی های مورد نیاز مشتریان و به روز شدن بازاریابی و تاکتیک های فروش میشود.
در زمینه ی کشف مشتریان، یک شرکت نوپای ناب، از شیوه های توسعه ی سریع، تکرار و روش های توسعه ی مشتری بهره می جوید تا به اهداف زیر برسد:
-
ارزیابی فرضیه ی اصلی (مشتری، مشکل، راه حل)
-
توسعه ی حداقل قابل قبول محصول
-
دستیابی به تناسب محصولات-بازار
-
تولید و توسعه ی نقشه ی راه بازاریابی برای مقیاس پذیر کردن
محور (مَفصل):
در زمینه ی توسعه ی مشتری، محور به معنی تغییر یک یا چندی از عناصر در فرضیه (مشتری-مشکل-راه حل) یا مدل کسب وکار، بر اساس یادگیری های صاحبان کسب وکار است.
اریک رایز مینویسد: « آزمایش کردن هر فرضیه ی شکست خورده منجر به محور جدید میشود، که در آن ما تنها یکی از بخش های کسب وکار (بخش مشتری، مجموعه ای از ویژگی ها، موقعیت گیری) را تغییر می دهیم اما همه ی آن چیزی که آموخته ایم را رها نمی کنیم.» هرچه سریع تر متوجه شوید فرضیه اشتباه است، سریع تر می توانید آن را به روزرسانی و مجدداً آغاز کنید.
خارج شدن از ساختمان:
به صورت پیش فرض، فکر نکنید فرضیات شما درست هستند. برای تعیین اعتبار فرضیات خود باید بروید و در صورت امکان حتی رو در رو با مشتریان زنده ی خود صحبت کنید. برخی کارآفرینان ترجیح می دهند به یک ایده بچسبند، از بازار و تقاضای مشتریان ناآگاه می مانند و چون پویا نیستند، حتماً شکست خواهند خورد. به یاد داشته باشید این روش، برای کاهش دادن هزینه ی شماست و از انجام پروژه هایی که تنها سرمایه و وقت شما را هدر خواهند داد جلوگیری خواهد کرد. تجزیه و تحلیل، نظر سنجی و تست مشتریان تنها مکمل های سنجش شما هستند و جایگزین تکنیک «خارج شدن از ساختمان» نمی شوند.
برای مطالعه مقدمه این مقاله کلیک کنید:
مقدمه
منیع:راهنما کارآفرینان برای توسعه مشتری در فناوری اطلاعات
ارسال پاسخ