من همراهتم! مقالات خوب رو در همراهتم دنبال کنید.

قرص مدیریت

پیش درآمد

قرص مدیریت داستانی سرگرم‌کننده است که بر نیاز مدیران، مبنی بر صداقت داشتن، اعتماد به توانایی‌های بقیه‌ی اعضا در کار گروهی و تقدیر و تشکر از دیگران که نشان‌دهنده‌ی اهمیت کارشان در نظر مدیران است؛ توجه دارد. این داستان بر سه نیاز مدیران تاکید دارد:

  1. صداقت در رفتار و گفتار

  2. تثبیت فرهنگ همکاری

  3. مشارکت در کار گروهی و قدردانی از دیگران

 

کشف دارو

یکی از روزهای آفتابی در آمریکا شرکت LPI در اطلاعیه‌ای اولین محصول خود را با نام «قرص مدیریت» روانه بازار کرد که به سرعت در رسانه‌ها منعکس شد. آن‌ها نیازهای یک مدیر را به صورت یک قرص مصرفی درآورده بودند. LPI پس از یک نظر سنجی در رسانه‌ها اعلام کرد که ضعف مدیران اجرایی و نمایندگان آنها در امر مدیریت بیداد می‌کند و تنها عده معدودی از آن‌ها با اصول مدیریت آشنایی دارند. حال این قرص‌ها ساخته شده بود تا مدیران ضعیف و نابلد را به مدیرانی کارآمد و توانمند تبدیل کند.

 

 

کنفرانس مطبوعاتی

در پاسخ به استقبال بی‌نظیر مردم از قرص‌های مدیریت، مدیر روابط عمومی این شرکت در یک کنفرانس مطبوعاتی حاضر شد و مدیران و ناظران موسسات ورشکسته سوالات و پیشنهاد‌های خود را عنوان می‌کردند.

ـ دقیقاً محتویات قرص مدیریت چیست؟

تنها پاسخی که می‌توان به سوال‌تان داد این است که LP برگرفته از روش‌هایی است که رهبران مشرق‌زمین از جمله پالتون(Palton) و آتیلا(Attila) به کار بسته و موفق شده‌اند. این قرص ترکیبی از این روش‌هاست.

و سپس قوطی حاوی قرص‌ها را بیرون آورد تا نحوه مصرف آن را به حاضرین نشان دهد.

سردبیر روزنامه دیلی ویس (Daily Voice) مهمترین سوالی که ذهن مردم را به خود مشغول کرده بود، پرسید: با مصرف این قرص‌ها دقیقاً چه اتفاقی می‌افتد؟ و مدیر شرکت در جواب گفت: LP توانایی شما را برای مدیریت بیشتر می‌کند. با مصرف این قرص‌ها تمرکزتان بر روی کارها بیشتر و در انجام آنها دقیق‌ترمی‌شوید. به طور کلی LP به انجام کارهایتان سرعت می‌بخشد و در سمت یک رهبر به شما این قدرت را می‌دهد که: کنترل کارهایتان را در دست بگیرید.

 

استقبال مردم

هجوم سفارشات قرص به شرکت بی‌سابقه بود. اشتیاق کارمندان شرکت هم روز به روز بیشتر می‌شد. نظرسنجی‌ها نشان می‌دادکه 87 درصد از مدیران نسبت به استفاده از این قرص علاقه نشان داده‌اند و حتی در مراکز دولتی نیز تاثیر مصرف آن، خود را به وضوح نشان داده بود.

مصرف قرص‌ها همه‌گیر شده بود و محصولات متنوع LPI به سرعت به بازار عرضه می‌شدند؛ قرص‌های رنگی، کپسول‌های ژله‌ای و حتی قرص‌هایی با ترکیب پیچیده برای مدیران پرمشغله.

 

مسابقه

با شهرت قرص‌های LP در بین مردم، مصاحبه با  «مدیر موفق» در صفحه اول روزنامه‌ها چاپ شد. او معتقد بود که ترکیبات قرص‌ها اشتباه است و این شرکت سعی می‌کند محصولات خود را با درس‌هایی کلاسیک از مدیریت به مردم القا کند، اما در انتخاب راه اشتباه کرده‌اند. افرادی که از قرص‌های LP استفاده می‌کنند، فقط به فکر نتیجه هستند. اما مدیران موفق سعی می‌کنند اعتماد دیگران را به خود جلب کرده و به اطرافیان خود اعتماد کنند. آن‌ها به اطرافیان خود این اطمینان را می‌دهند که کاری که می‌کنند باارزش و مهم است.

صحبت‌های «مدیر موفق» منجر به نگرانی شرکت LP شد و سیلی از پرسش‌ها روانه‌ی اداره‌ی مرکزی این شرکت شد. سرانجام قرار شد که مسابقه‌ای بین مدیر موفق با شرکت LP در مدت یک سال صورت بگیرد. هر کدام با یک شرکت ورشکسته شروع به همکاری می‌کردند. شرکت اولی را مدیر موفق بدون استفاده از قرص LP اداره می‌کرد و گروه دومی را همان مدیر ناموفق با مصرف قرص LP مدیریت می‌کرد.

 

تدارکات مسابقه

تدارک مقدمات این مسابقه، شرکت‌ها و آژانس‌های دولتی را هفته‌ها سرگرم کرد. شرکت‌های ورشکسته و ادارات ناموفق زیادی بودند که شرایط شرکت در این مسابقه را داشتند. بدین ترتیب پیداکردن دو اداره‌ای که مدیریت و عملکرد ضعیفی داشته باشند، کار آنچنان سختی نبود.

پس از بررسی‌های دقیق هیات ناظر، دو شرکتی که بازدهی زیادی نداشتند را شناسایی و انتخاب کرد. اعضای این دو گروه، همگی افرادی تنبل، نافرمان و خونسردی بودند که در جذب مشتری، هیچ تبحری نداشتند. آنها به جای پیشرفت در کارشان، مدام از مدیران‌شان شکایت می‌کردند و چیزی که برایشان کمترین اهمیت را داشت، اخراج از کارشان بود.

جرالدین گارسیا مفسر رادیو از مدیر موف پرسید: چرا می‌خواهید یک سال کامل از وقت‌تان را صرف این مسابقه کنید؟

مدیر موفق پاسخ داد: وقتی به گروهی متعهد می‌شوید، برای اثبات حرف‌تان باید وقت صرف کنید. بسیاری از مدیران فقط به نتیجه‌ی کار فکر می‌کنند و اعضای گروه را فراموش می‌کنند. برای آن‌ها فقط انجام شدن کار مهم است نه کارمندان. تعریف آن‌ها از موفقیت راندمان گروه در کوتاه‌ترین زمان است. بهترین و موثرترین راه مدیریت، جلب اعتماد و احترام گروه، تشویق و ترغیب اعضا و کمک به آن‌ها برای رسیدن به مرحله‌ای جدید است.

خبرنگار ادامه داد: بعد از اتمام مسابقه، موفقیت یا شکست گروه چطور مشخص و ارزیابی می‌شود؟

مدیر موفق در پاسخ گفت: ما برای ارزیابی کار از قوانین سه‌گانه استقاده می‌کنیم تا عدالت در هر دو گروه اجرا شود. این سه قانون به این شرح هستند:

  1. تولیدکننده‌ی منتخب بودن

  2. کارفرمای منتخب بودن

  3. سرمایه‌گذار منتخب بودن

تولید کننده‌ی منتخب بودن موردی است که مشتریان درباره درستی آن نظر می‌دهند. اگر تولیدات شما، نیازها و انتظارات آن‌ها را برآورده کند، آن‌ها مشتری دایمی‌تان می‌شوند. به طوری که می‌توانید روی آن‌ها حساب کنید.

کارفرمای منتخب بودن از طریق روحیه و عملکردتان ارزیابی می‌شود. همانطور که می‌دانید، ارتباط محکمی بین روحیه فردی اعضای گروه و بازدهی کار وجود دارد.سرمایه‌گذار موفق بودن هم که به مسایل مالی می‌پردازد؛ بالا بودن سود شرکت در عملکرد آن تاثیر مستقیم دارد.

 

ترکیب اسرار آمیز

جلسه اول کار مدیر موفق با وجود اینکه برخی از اعضای گروه تا نیم ساعت تاخیر داشتند، شروع شد. او قبل از آنکه از ترکیب اسرار آمیز چیزی بگوید، از آنها خواست تا تعریف‌شان را از مدیریت و رهبری ارائه کنند و ویژگی‌های مدیر دلخواه خود را برشمارند.

دنزل فردریک گزارشگر بخش مرکزی فروش از غایب بودن همیشگی مدیر صحبت کرد و گفت برای او صداقت در هر حال بهتر از دروغ است.

مدیر موفق گفت: اولین انتظار مردم از یک مدیر، صداقت اوست و این صداقت ایجاد نمی‌شود مگر این که یک سری از ارزش‌ها کرده و به آن‌ها پایبند باشد.

و در ادامه صحبت‌هایش روی تابلو نوشت: صداقت، پایه و اساس احترام است.

لاری جانسون از بخش بازاریابی هم از بی توجهی به سابقه کارمندان و جداکردن آنها از همدیگر بدون در نظر گرفتن کار تیمی گله کرد و اشاره کرد که تمام اعضا باید در حل یک مشکل سهیم باشند.

مدیر موفق گفت: دومین عنصر از ترکیب اسرارآمیز، شراکت و همکاری است. بدین معنی که مدیران، نیازمند اطلاعات، فعالیت و رشد اعضای گروه هستند.

 و روی تابلو پیام دیگری نوشت: شراکت و همکاری، برداشت استعدادهای نهفته گروه است.

مو زلینگر مدیر تولید شرکت از نادیده‌انگاری و قدرنشناسی نسبت به زحمات خود توسط مدیر شکایت کرد و مدیر موفق در جواب گفت: به نظر می‌رسد همه شما از قدرنشناسی از زحمات‌تان رنجور و ناراضی هستید. قدردانی، آخرین عنصر ترکیب اسرارآمیز است و برای رسیدن به مدیریت موف باید به اعضای گروه، ارزش داد.

و روی تابلو چنین نوشت: با قدرشناسی از گروه، به آن‌ها نشان می‌دهید کاری که می‌کنند، برای گروه اهمیت دارد.

جلسه اول به اتمام رسید و مدیر موفق با زیرنظر داشتن آن‌ها احساس کرد که آن‌ها سرزنده‌تر و پر انرژی‌تر از قبل به نظر می‌رسند.

 

در جستجوی صداقت

صبح روز بعد، اعضای گروه بسیار زودتر از روز قبل در سالن حاضر و مستقر شده بودند. با توجه به نیامدن برخی از اعضا، مدیر موفق بحث را به احترام متقابل کشاند و گفت: شنیدن نظرات کارمندان، احترام به آن‌هاست و روی تابلو نوشت: رهبری ِبا صداقت، یعنی همان کسی باشیدکه دوست دارید دیگران باشند.

و اشاره کرد: صداقت هنگامی معنا می‌گیرد که من مطمئن باشم در غیاب من همان‌گونه رفتار می‌شود که در حضورم می‌شود.

ملیسا پرسید: حالا چطور می‌توانیمصداقت و احترام را در اینجا اجرا کنیم؟

مدیر موفق گفت: در مرحله اول از شما می‌خواهم تا لیستی از سه عامل اصلی که شما را به کارکردن در محیط کار، تشویق می‌کند و همچنین سه عاملی که شما را از کار در این محیط، می‌رنجاند در اختیار من بگذارید.

لی پرسید: چرا فقط روی نکات مثبت تاکید نمی‌کنید؟

مدیر موفق گفت: لازم است عواملی که ما را از کار باز می‌دارند شناسایی کرده و در صدد رفع آن‌ها برآییم. این اولین مرحله‌ی پیشرفت است.

 

ضرورت همکاری

نتیجه‌ی فعالیت سه ماه اول گروه‌ها در روزنامه‌ها منتشر شد. با این که گروه مدیر موفق، تا حدی پیشرفت کرده بود، اما هنوز در اجرای قوانین سه‌گانه موفق نبود. او به خبرنگاران گفت: ما تا به حال پیشرفت خوبی داشتیم اما این تصور که فقط در طی 90 روز می‌توان گروهی با عملکرد ضعیف را به گروهی قابل و کارآمد تبدیل کرد، توقعی نابجاست. اما در طرف مقابل گروهی که مدیر آن‌ها از قرص LP استفاده می‌کرد در اجرای قوانین سه‌گانه پیشرفت زیادی کرده بود. از رهبر این گروه به خاطر قاطعیت، قدرت و اعتماد به نفسش قدردانی شد.

اولین حرکت مدیر موفق در سه ماهه دوم سرکشی بر شیفت شب بود. پس از پایان کار، سرپرست شیفت او را کنار کشید و گفت: این کار شما در برقراری ارتباطی بهتر میان خودتان و کارمندان بسیار موثر خواهد بود. با کار امشب به ما نشان دادید که ارزش کار ما را می‌دانید.

مدیر موفق در پایان روز بعد در جلسه حاضر شد و این پیام را روی تابلو نوشت: راه رسیدن به مدیریت موفق در رابطه‌ای است که با گروه خود برقرار می‌کنید.

مدیر موفق درباره تشکیلات شرکت با اعضا صحبت کرد و سپس یک نسخه از گزارش بودچه‌ی پیشنهادی و درآمد شرکت را در اختیار تک‌تک اعضا قرار داد. مدیران در حالی که انگشت روی ارقام درشت می‌گذاشتند می‌گفتند: وای! تا به حال چنین چیزی ندیده بودیم!

مدیر گفت: بیشتر مدیران سعی می‌کنند این گزارش‌ها را دور از دسترس کارمندان نگه دارند. آن‌ها این اطلاعات را فوق محرمانه می‌دانند. می‌بینید که این درست نقطه‌ی مقابل کار گروهی و اشتراکی است. مثل این است که بخواهید کاری کنید، در حالی که مسیر و هدف برایتان نامفهوم باشد. دومین ارزش ترکیب اسرارآمیز، ریشه در سهیم کردن یکدیگر در اطلاعات دارد.

و روی تابلو نوشت: سهیم کردن اعضا در رسیدن به هدف، همه را در موقعیتی یکسان قرار می‌دهد.

در طول سه ماهه دوم. مدیر موفق سعی می‌کرد روش‌های جدید شراکت را به گروه نشان دهد. ابتدا پروژه‌ای ترتیب داد که بر اساس آن اعضای با تجربه‌ی گروه، مسئول آموزش به اعضای تازه‌وارد بودند تا آن‌ها با محیط کاری جدید آشنا شوند. در مرحله‌ی بعد سعی کرد آن‌ها را همراه خود، در جلساتی شرکت دهد که تا به حال، به تنهایی در آن‌ها حضور پیدا می‌کرد.

آخرین اقدام مدیر موفق در سه ماهه‌ی دوم مسابقه، برنامه‌ای بود که در آن هر یک از اعضا به طور داوطلب مسئولیت اداره‌ی جلسه را عهده‌دار می‌شدند و اینگونه آن‌ها را وارد مسئولیت‌های سنگین‌تری کرد تا بتوانند در غیاب او، تصمیمات لازم را بگیرند.

 

هنر قدرشناسی

نتایج دومین مرحله‌ی مسابقه در مطبوعات چاپ شد. گروه مصرف‌کننده‌ی LP همچنان عملکرد مناسب و رضایت مشتریان را با خود به همراه داشت اما روحیه‌آن‌ها، سیر نزولی پیدا کرده بود. در مقابل، گروه مدیر موفق به نتایج قابل توجهی در تمام زمینه‌ها‌ی قوانین سه‌گانه دست پیدا کرده بود.

مدیر موفق گفت: ما برنامه‌ای منسجم را طرح‌ریزی کرده‌ایم؛ ما می‌خواهیم تولیدکننده‌ی منتخب، کارفرمای منتخب و سرمایه‌گذار منتخب باشیم. تاکنون نیمی از کارها را انجام داده‌ایم و مطمئن هستیم بدون LP موفق می‌شویم.

سپس در اولین جلسه‌ی سه ماهه‌ی سوم از زحمات آن‌ها تشکر کرد و گفت: ما باید راهی پیداکنیم تا این سه ارزش را پررنگ‌تر کنیم. اینجاست که ضرورت سومین ارزش ترکیب اسرارآمیز، یعنی اصل قدرشناسی مشخص می‌شود. طرز تشکر شما از دیگران، نشان‌دهنده‌ی میزان اهمیت کار و تلاش آن‌ها نزد شماست و تشکر زبانی ساده‌ترین راه قدرشناسی است.

همزمان با بهبود روحیه گروه، گزارش‌هایی از شیوه‌ی استبدادی مدیر گروه مصرف‌کننده‌ی LP و شعار غیرعادلانه‌ی او با عنوان «فقط حرف من» منتشر می‌شد که در نتیجه، شکست و تحقیر و در نهایت تضعیف روحیه‌ی آن‌ها را به همراه داشت.

 

تکمیل ترکیب اسرارآمیز

مسابقه به پایان رسید و در کال ناباوری ِ مطبوعات تجاری، گروه مدیر موفق به اندازه گروه مقابل سوددهی داشتند. علاوه بر این از نظر روحیه و سرویس‌دهی به مشتریان، از گروه مقابل، پیشی گرفته بودند. همزمان با کاهش ارزش سهام شرکت LP با امید پیروزی در سه ماهه آخر، استفاده از قرص‌ها را چهاربرابر کرد.

پس از اینکه مدیر از شایستگی و توانایی گروه مطمئن شد، از کار کناره گرفت. به طوری که بیشتر وقت خود را صرف رفع‌ نیازهای گروه می‌کرد تا اینکه در امورشان دخالتی داشته باشد.

 

پایان مسابقه

سخنگوی هیأت ارزیابی، بیانیه‌ی این هیأت را برای رسانه‌ها اعلام کرد و مدیر موفق و گروهش را برگزید. او به بالای صحنه رفت و ضمن تشکر از گروهش، دسته‌ای برگه‌ از کیف خود بیرون آورد. در حالیکه با صدای بلند، از روی نوشته‌ها می‌خواند، حضار هم از روی نسخه‌هایی که اعضای گروه بین آن‌ها پخش کرده بودند، او را همراهی می‌کردند.

ترکیب اسرارآمیز برای رسیدن به مدیریت موفق: مدیریت، دستور دادن به مردم نیست. بلکه همراه آن‌ها بودن است. صداقت، همکاری، قدردانی لازم مدیریت موفق است.

 

«این داستان ثابت می‌کند تا مدیری با زیردستانش آشنا نشود و به آنها احترام نگذارد، هرگز شرکتش سمت و سوی موفقیت نخواهد یافت. همچنین ترکیب اسرارآمیز صداقت، شراکت و قدردانی راز مدیران موفق است که با تلاشی گروهی به ثمر می‌نشیند.»

 

منبع: قرص مدیریت نوشته کنت بلانچارد