قرار نیست همیشه شکست خورده بمونی
نویسنده: حانیه فتاحی
گاهی وقتی افراد در زندگی با شکست روبرو میشوند ،موقعیت شکست خود را به موقعیت های دیگر تعمیم داده و مدام در این فکر هستند که “اگر من باز هم تلاش کنم با شکست روبرو خواهم شد پس برای چی تلاش کنم؟”
این مسئله را در اصطلاح درماندگی آموخته شده میگویند.
اولین بارمارتین سلیگمن روانشناس آمریکایی، طی یک آزمایش که بر روی حیوانات انجام داد به این مسئله پی برد.
آزمایشی که سلیگمن انجام داد بسیار جالب بود بد نیست کمی به آن آزمایش بپردازیم:
سلیگمن به عنوان پدر روان شناسی مثبت گرا معروف است . این دانشمند با انجام آزمایش هایی، به نتایجی جالب دست پیدا کرد.
آزمایش سلیگمن در دو مرحله و روی چند سگ انجام شد. در مرحله اول، لباسی تن سگ ها کردند که به آن ها شوک برقی وارد می کرد، سگ ها علیرغم تلاش زیادی که می کردند و خودرا به در و دیوار می کوبیدند، نمی توانستند فرار کنند. وقتی حس کردند که تلاش هایشان بی فایدست، تسلیم شدند و دست از تلاش برداشتند. در مرحله دوم از کف اتاقک فلزی به سگ ها شوک وارد میشد و سگ ها علیرغم اینکه راه فرار داشتند روی زمین می نشستند، شوک رو تحمل کردند و تلاشی برای رهایی از شوک انجام ندادند حتی وقتی که ازمایشگران سعی کردندبه وسیله غذا آن ها را تشویق به رفتن به سمتی از اتاق کنند که به کف اون شوک وارد نمی شد ،اگر دوباره سگ ها در قسمت اولیه قرار می گرفتند دیگر،تلاشی برای پریدن به قسمت بدون شوک نمی کردند. سگها درماندگی را آموخته بودند و تلاشی برای تغییر دادن شرایطشان نمی کردند، چون به این نتیجه رسیده بودند که به هر سمت اتاق که بروند، بازهم شوک را تجربه خواهند کرد .
سلیگمن از این آزمایش نتیجه گرفت که وقتی برخی انسان ها چند مرتبه از موضوعی نتیجه نمی گیرند، حتی اگربتوانند در آن موقعیت موفق شوند، دست از تلاش برداشته و چون تصور می کنند که تلاش هایشان بی نتیجه است ، و تغییر در شرایط را غیرممکن می دانند ، درنتیجه تلاشی نمی کنند و این حس کم کم به عادتی تبدیل می شود که به تمام زندگی فرد تعمیم پیدا کرده و فرد بتدریج به یک آدم ناتوان و خنثی تبدیل خواهدشد که دیگر هیچ اقدامی انجام نخواهد داد.
بعد از تحقیق و یافته مارتین سلیگمن، تحقیقات دیگری هم در این مورد انجام شد. از جمله اینکه یک ماهی گوشتخوار را در آکواریومی قرار دادند که بین او و ماهی های دیگر یک دیوار شیشه ای قرار داشت. وقتی ماهی گوشتخوار گرسنه شد تلاش کرد که خودش را به ماهی های طعمه برساند. نتیجه مشخص است! ماهی با هر بار تلاش به دیوار شیشه ای برخورد می کرد. در مرحله بعد شیشه را از بین ماهی گوشتخوار و ماهی های دیگر برداشتند، اتفاق جالبی افتاد! ماهی گوشتخوار علیرغم اینکه به شدت گرسنه بود اما هیچ تلاشی برای خوردن ماهی های کوچکتر نکرد! و ماهی گوشتخوار بین اون همه طعمه جان به جان آفرین تسلیم کرد! و از شدت گرسنگی مرد!
پیامدهای درماندگی آموخته شده:
- افزایش اضطراب و استرس و به دنبال آن افسردگی
- از دست دادن اعتماد به نفس
- بی انگیزگی
- ناامیدی
- عدم موفقیت
- بی میلی و عدم اقدام به عمل
- تاثیر پذیری به جای تاثیر گذار بودن
- استقامت بسیار کم
راهکار برای درماندگی آموخته شده:
۱- سبک توضیحی جدید برای خودتان بسازید
اگر احساس می کنید گرفتار درماندگی آموخته شده هستید ، شاید مهم ترین کاری که باید انجامش دهید این باشد که یک سبک توضیحی جدید برای خودتان بسازید ، یک شیوه تفکر متفاوت از قبل! حال سبک توضیحی دیگر چیست؟ تعریف ساده اش این میشود : طوری که یک اتفاق را برای خودتان توضیح می دهید. در واقع شما باید یاد بگیرید که در برابر اتفاقات مختلف ، توضیحاتی برای خودتان ایجاد کنید که به جای ناامیدی امیدوارترتان کند.
ما دو نوع سبک توضیحی داریم :
بدبینانه
خوشبینانه
سبک توضیحی بدبینانه
بیشتر کسانی که به درماندگی آموخته شده دچار میشوند دارای سبک توضیحی بدبینانه هستند. افرادی که دارای این سبک هستند ، حوادث منفی اجتناب ناپذیر را ناشی از کاستی های خودشان می دانند. به عبارتی آن ها بر این عقیده هستند که اتفاقات بد برای ما رخ خواهند داد و این تقصیر ماست. به عنوان مثال : مادرم ناراحت است چون من کار اشتباهی کردم.
سبک توضیحی خوشبینانه
در مقابل ، افرادی که دارای سبک توضیحی خوشبینانه هستند ، حوادث منفی اجتناب ناپذیر را ناشی از کاستی های خودشان نمی دانند. به عبارتی آن ها بر این عقیده هستند که اتفاقات بد خواهند افتاد اما موقتی هستند و پایانی دارند و به دنبال مقصر جلوه دادن خود نیستند . همان مثال بالا : مادرم ناراحت است چون یک روز کاری طولانی را پشت سر گذاشته است.
۲- خودتان را درگیر چالش های قابل حل کنید
وقتی به درماندگی آموخته شده مبتلا هستید ، به دلیل عدم اطمینانی که به خودتان در کنترل کردن شرایط دارید و فکر می کنید کاری از دستتان بر نمی آید ، بهتر است به سمت چالش ها و کارهایی بروید که می دانید حتما می توانید از پسشان بر بیایید. شاید در نگاه اول کمی سطحی به نظر برسد اما واقعیت این است که شما با انجام چالش های قابل حل پی در پی ، رفته رفته اعتماد به نفستان بیشتر میشود و تهدیدهای درماندگی آموخته شده کمرنگ تر می شوند.
۳- یک پشتیبان و مشوق پیدا کنید
در اطرافتان جستجو کنید و شخصی مهربان و دلسوزی را پیدا کنید که مشوقتان باشد ، دل گرمتان کند ، به شما امید بدهد. منظورم پیدا کردن کسی است که در هنگام مشکلات و چالش ها در کنارتان باشد و نگذارد که به تنهایی با آن ها رو به رو شوید. اگر چنین شخصی را در زندگی تان پیدا نمی کنید اصلا نگران نباشید! پس فکر می کنید یک حس خوب برای چه به وجود آمده است؟
۴- ورزش و فعالیت بدنی فراموش نشود
به طور کلی ورزش کردن و انجام فعالیت بدنی به سود سلامت جسم و روان انسان است. ورزش می تواند اضطراب ، استرس و سایر مشکلاتی که سلامتی مان را تهدید میکنند را کاهش دهد. اگر یادتان باشد از علت های درماندگی آموخته شده قرار گرفتن در معرض شرایط استرس زا بود. ورزش کمک میکند کمتر در معرض استرس قرار بگیرید.
۵- کمی هم برای خودتان باشید…
اینقدر توانایی خودتان را با کارهایی که قبلا انجامشان دادید نسنجید. انقدر به فکر خوشحال کردن و راضی نگه داشتن دیگران نباشید. همه ی چیزها را به حال خودشان رها کنید… لحظاتی را فقط صرف خودِ خودتان کنید و درباره خودتان تامل کنید
۶- صبر ، صبر ، صبر
در نهایت لازم است صبور باشید… حالتی که احتمالا از کودکی در درونتان نهادینه شده ، به این آسانی ها تنهایتان نمی گذارد! باید برای مقابله و از بین بردن درماندگی آموخته شده صبر پیشه کنید… بنابراین با خودتان عادلانه رفتار کنید ، به خودتان فرصت بدهید و با به کار بردن این راهکار ها ، به صورت تدریجی این حالت را کمرنگ کنید. من مطمئنم که از پسش بر می آیید.
با ما در آکادمی هفت همراه باشید ….
ارسال پاسخ