مفهوم واحد فعالیت استراتژیک برای اولین بار از سوی گروه مشاور بوستون معرفی شد. با این شیوه، هر کالا یا خدمت در قالب یک واحد تجاری متفاوت در دل شرکت قرار میگیرد. بعد از آن به یکی از سه روش زیر با هم هم گروه میشوند:
1)بر اساس ویژگی های مشترک، 2) بر اساس بازارهای مشترک و 3) بر اساس مشتریان مشترک
در شروع کار برای هر واحد تجاری، شخص مسئولی در نظر گرفته میشود. شخص واجد شرایطی که انگار مدیر عامل یک تجارت جداگانه است و او باید متعهد به موفقیت در سوددهی آن کالا یا خدمت شود. یکی از دلایل اصلی گرفتار شدن شرکتها این است که شمار کثیری از کالاهی خود را در یک سبد میریزند، به طوری که نمیتوان به آسانی مشخص کرد که سود در کجا متوقف و ضرر از کجا شروع میشود. مفهوم فعالیت استراتژک به شما کمک میکند تا از این خطر فاصله بگیرید.
چهار گروه کالا یا خدمات
گاو شیرده: محصول یا خدمتی است که خوب فروش میکند و به گردش نقدینگی واحد تجاری میافزاید. این محصول،کلید موفقیت شرکت است. راهکار شما در برخورد با گاوهای شیرده باید این باشد که منابع کافی در اختیار آن قرار بدهید تا توانایی آنها در افزودن به فروش و گردش نقدی تا حد امکان گسترش پیدا کند.
ستاره: این نوع کالا یا خدمت، فراهم آورنده پول نقد است. تفاوتش با گاوشیرده در این است که اگر به درستی به آن توجه شود،میتواند منبع عمده درآمد و گردش نقدی در سالهای آینده باشد.
علامت سوال: خدمت یا محصولی است که مصرف کننده نقدینگی است. با این که این کالا سودآور نیست، اما اگر درست به آن رسیدگی شود میتواند منبع نقدینگی فراوان شود. یکی از هدفهای مهم در واحد فعالیت استراتژیک این است که علامت سوالهای خود را بررسی کنید و به این نتیجه برسید که آیا باید به اینها بیشتر توجه کنید یا آنها را کنار بگذارید.
سگ: این کالا یا خدمتی است که پول از دست میدهد و آیندهای در بازار امروز یا فردا ندارد. زمانی که این کالا شروع به تولید کرد به نظر عالی میرسید، اما حالا همه معتقدند که آیندهای ندارد. باید این کالا و خدمات را در اسرع وقت از صف فعالیت های خود حذف کنید.
موثرتر بفروشید
فروشندگان در حکم پیاده نظام در ارتش هستند. قبل ازر اینکه به جنگ بروید باید تصمیم بگیرید که چگونه میخواهید این افراد را استخدام و از آنها حمایت کنید. وقتی آنها با مشتریان احتمالی روبرو میشوند، چه حرفی بزنند و چه کاری انجام دهند؟ تمامی شرکت های موفق و سودآور، بدون استثنا فروشندگان عالی دارند. این اشخاص به دقت انتخاب شدهاند. مدیران حرفهای آنها را استخدام کردهاند، آموزش کامل دیدهاند. گاه آموزش آنها ماه ها طول کشیده است و بر آنها یک مدیریت حرفهای اعمال میشود. گاه به خدمت گرفتن مدیران فروش جدید و کارآمد، میزان فروش شما را به مقدار زیاد افزایش میدهد.
تنگناها را از میان بردارید
ببینید چه عواملی مانع از حرکت به سمت جلوی شما میشوند. این اقدام میتواند بیش از هر عامل دیگری شما را سریعتر به هدفتان برساند. وقتی با هنر تحلیل مشکل آشنا شدید، میتوانید در بقیه امور شغلیتان از آن استفاده کنید. یکیار قواعدی که در مورد موانع هم وجود دارد قاعده 80 به 20 است. حدود 80 درصد موانع با عوامل محدود کننده در تجارت شما درونی هستند و بیرونی نمیباشند. حدود 80 درصد علت ناتوانی شما در دوبرابر کردن فروش و درآمدتان با درون سازمان شما در ارتباطند. تنها 20 درصد مربوط به بیرون از سازمان هستند. گاه وجود یک شخص بیصلاحیت یک فعالیت تجاری را به شکست میکشد. ممکن است محصول شما مناسب بازار امروز نباشد. در این حالت در صورت داشتن بهترین فروشندگان هم، مشتری کافی پیدا نمیکنید.
شرکت خود را از نو طراحی کنید
پیچیدگی
در هر بخشی از زندگی و به خصوص در تجارت و سازمان اداری،گرایش طبیعی به پیچیدگی وجود دارد. حتی سادهترین فرآیندها قدم به قدم پیچیدهتر میشوند. قانونی به نام قانون پیچیدگی وجود دارد که میگوید:« پیچیدگی یک فرآیند با توان دوِ تعداد اقداماتی که در آن فرآیند وجود دارد، افزایش مییابد.» یعنی اگر تنها یک اقدام در یک فرآیند وجود داشته باشد، توانِ دو آن همچنان یک است. اما وقتی مرحله دومی به این اقدام اضافه میکنید، حالا توان دو عدد برابر چهار میشود. همانطور که ملاحظه میکنید، سطح پیچیدگی از یک به چهار رسیده است و احتمال بروز اشتباه، بالا رفتن هزینه و تاخیر 400 درصد افزایش مییابد. پس تا جایی که امکان دارد از تعدا مراحل بکاهید و فرایند را ساده تر کنید. حتی کاستن یک مرحله، از میزان پیچیدگی کار به مقدار زیاد میکاهد و سرعت انجام دادن کار و فعالیت مورد اشاره را افزایش میدهد.
شرکت بیمه عمر نورت وستدر جریان طراحی دوباره خود، توانستند بیست و سه اقدام را به یک اقدام کاهش دهند. در حالت سابق، صدور یک بیمه نامه شش هفته به طول میانجامید و در حالت جدید، تنها بیست و چهار ساعت به طول میانجامید.
تفویض
هر کاری که در شمار فعالیتهای اصلی و مرکزی شما نباشد، داوطلب مناسبی است که به دیگرا واگذار شود. ممکن است که به انجام دادن کاری عادت کنید و نخواهید به راحتی آن کار را کنار بگذارید. اما اگر میخواهید وقت و منابع خود را آزاد کنید تا به کارهایی که مشتریان شما به واقع برای آنها ارزش قائلند بپردازید، باید بی ترحم کارهایی را به دیگران تفویض نمایید.
بر سود خود بیفزایید
به هنگام تحلیل سود، رقم دقیق درآمد فروش ناخالص هر کالا را بعد از کسر هزینههای مرجوعی به علت نقض فروش، خراب شدن و غیره محاسبه کنید. همه هزینه های قابل کسر کردن را به حساب آورید تا رقم فروش واقعی به دست آید. قدم بعدی این است که 100 درصد هزینه های تولید یک کالا یا خدمت را مشخص سازید. هم باید هزینه های مستقیم و تحویل، و هم هزینه های غیر مستقیم را لحاظ کنید. باید به هزینه های متغیر، نیمه متغیر و ثابت توجه داشته باشید. باید در محاسبه هزینه های خود صادقانهتر رفتار کنید.
واقعیت این است که 50 درصد تبلیغات فروش تلف میشود، اما کسی نمیتواند با اطمینان بگوید کدام 50 درصد است که تلف میشود. در نتیجه بودجه های تبلیغاتی همیشه بیش از حد لزوم به نظر میرسند. این مسئله ایست که در بسیاری از زمینههای تجارت امروز وجود دارد. پول تلف میشود، اما هیچکس دقیقاً نمیداند که چگونه این اتفاق میافتد.
در تحلیل سود و زیان محصولات خود، ممکن است به این نتیجه برسید که هزینههای معامله کردن با بعضی از مشتریان و یا هزینههای تولید بعضی از کالاها یا خدمات به قدری زیاد است که ارزش سرمایهگذاری روی آنها را از بین میبرد.
ارسال پاسخ