من همراهتم! مقالات خوب رو در همراهتم دنبال کنید.

شایستگی و قابل اتکا بودن

جادوگر نجاری

باب تایلور(Bob Taylor) در کودکی همیشه به ور رفتن با وسایل علاقه داشت. او تمام کادوهای کریسمس اش را تکه تکه می‌کرد و دوباره آن ها را سرهم می‌کرد. وقتی دبیرستان بود، تصمیم گرفت یک گیتار دوازده سیم تهیه کند و چون پولی برای خرید آن نداشت تصمیم گرفت خودش آن را بسازد. اگر شما گیتار می‌نوازید، احتمالاً گیتار مارک تایلور را دیده‌اید. بله. این همان گیتار باب تایلور است.

توضیح:

بعضی اوقات کلمه شایستگی به معنای «به ندرت مناسب» به کار می‌رود ام در مورد واژه شایستگی که بین هم‌تیمی‌ها مطلوب است، منظور از آن«کاملاً واجد شرایط و مناسب بودن» است.  افراد واجد شایستگی دارای نقاط اشتراکی هستند از جمله:

  • متعهدند که ممتاز باشند. باب تایلور می‌گوید شما می‌توانید در حالتی که افراد جدیدی را در گروه خودتان می‌پذیرید به کیفیت اجازه بدهید افت کند. افت اندک لطمه‌ای به استاندارهای بالا نمی‌زند.

  • هیچوقت حد متوسط را قبول نمی‌کنند. کلمه متوسط به معنای بالارفتن از کوه تا وسط آن است. متوسط یعنی کار را نیمه‌کاره رها کردن و خود را از قله دور نگه‌داشتن. افراد شایسته هرگز حد متوسط را قبول نمی‌کنند.

  • آنها به جزییات توجه می‌کنند. دیل کارنگی معتقد بود : از به خرج دادن نهایت سعی خودتان برای چیزهایی که ظاهراً کوچ هستند نترسید. اگر کارهای کوچک را به خوبی انجام دهید، کارهای بزرگتر حساب کار دست‌شان می‌آید.

  • با انسجام کار می‌کنند. آنها نهایت تلاش خود را می‌کنند و این است که اهمیت دارد. اگر 9/99 درصد معیار خوبی کارها بود، هر روز 12 نوزاد به اشتباه به پدر و مادر دیگری داده می‌شدند.

عمل:

برای بهبود شایستگی‌های خود نیاز دارید :

  • روی حرفه خودتان تمرکز کنید. ببینید کدام کار است که مهارتها ، علایق و فرصت‌های شما را با هم جمع می‌کند. هر چه باشد محکم به آن بچسبید.

  • کارهای کوچک را جدی بگیرید. بسیاری از مردم کار خودشان را با تمام توان انجام نمی‌دهند. از این به بعد سعی کنید 10 درصد آخر هرکاری را حتما خودتان انجام دهید.

  • توجه بیشتری به عمل معطوف کنید.

نمونه:

یک روز فرمانده یک کشتی با یک سرمهندس دعوایشان بالا گرفت  و مدعی شدند که تخصص هر کدام از آنها بیشتر در کشتی مورد نیاز است. سپس تصمیم گرفتند برای محک زدن خود برای مدتی کارشان را با هم عوض کنند. بعد از مدتی که فرمانده در زیر عرق و روغن سیاه شده بود، بیرون آمد و با فریاد از مهندس خواست به موتورخانه برود چون نمی‌تواند کشتی را جلو ببرد. مهندس هم فریاد کشید به این دلیل که کشتی در گل نشسته است. شایستگی هر کسی بخشی از تخصص‌های لازم برای پیشروی یک تیم است.

 

قابل اتکا بودن

پس سوپرمن به چه کسی تکیه کند؟

کریستوفر ریو(Christopher Rreeve) هنرپیشه معروف، در سال 1995 و در سن چهل و دوسالگی در یک مسابقه اسب سواری با مانع از اسب پرت شد و با سر به نرده‌های مانعی که اسب از پریدن روی آن خودداری کرده بود، برخورد کرد و سپس نقش زمین شد.  در اثر این حادثه به مهره‌های اول و دوم ستون فقرات او آسیب وارد شد و تنفس او قطع شد. کریستوفر از گردن به پایین فلج شد و اگر کمک‌های پزشکی به موقع نرسیده بودف زنده نمی‌ماند. همسر و فرزند او از آن پس مدام در حال سالم‌سازی او  هستند و ریو امیدوار است که روزی بتواند دوباره راه برود. آنها زندگی را به او بازگرداند و ریو با اتکا با آنها به زندگی خود ادامه می‌دهد.

توضیح:

قابلیت اتکا ممکن است همیشه به همانگونه که در مورد کریستوفر ریو است، مسئله مرگ و زندگی نباشد، اما برای هرگونه موفقیت تیمی قطعاً اهمیت دارد. شما به اهمیت آن وقتی پی می‌برید که در تیم خودتان افرادی را داشته باشید که نمی‌توانید به آنها اتکا کنید.

برای شناختن مفهوم اتکا دانستن این موارد ضروری است:

  • انگیزه‌های ناب درونی: اگر کسی از اعضای تیم پیوسته خودش را جلوتر از آنچه که به مصلحت تیم است قرار بدهد، چنین شخصی ثابت می‌کند که غیرقابل اتکاست. در کارهای تیمی انگیزه‌های درونی افراد اهمیت دارند.

  • مسئولیت پذیری: در حالی که انگیزه بیانگر این است که چرا مردم قابل اتکا هستند، مسئولیت نشان‌دهنده‌ی این است که آنها میخواهند که قابل اتکا باشند.

  • خوش‌فکری: قابلیت اتکا چیزی بیش از خواستن صرف مسئولیت‌پذیری است. این خواسته بایستی با تفکر صحیح همراه شود تا یک ارزش واقعی برای تیم باشد.

  • همکاری منسجم: اگر نمی‌توانید همیشه به هم‌تیمی خود اتکا کنید، پس واقعاً هیچوقت نمی‌توانید به آنها اعتماد کنید. انسجام چیزی بیش از استعداد را در بر می‌گیرد.

عمل:

به منظور بهبود قابلیت اتکا در خود:

  • انگیزه‌های درونی خود را بررسی کنید. اگر هدفهایی را که به آنها متعهد باشید را تاکنون روی کاغذ نیاورده‌اید، این کار را همین الان انجام دهید. اکنون به آنها نگاه کنید و ببینید کدام یک از آنها با انگیزه‌های درونی شما همسو است؟ و اگر نیست، انگیزه‌های درونی خود را با آنها همسو کنید.

  • ارزش خودتان را کشف کنید. با هم تیمی‌های خود این پرسش را در میان بگذارید. «وقتی می‌گویم که می‌خواهم کاری را انجام دهم، چقدر قابل اعتماد هستم؟ از یک تا ده به من امتیاز دهید» اگر پاسخ‌هایی که دریافت می‌کنید، با انتظارات شما جور در نمی‌آید، از خودتان دفاع نکنید. بلکه شروع کنید به نوشتن تعهداتی که بایداز ان روز به بعد انجام دهید.

  • کسانی را بیابید که شما را قابل اتکا کنند. کسانی را پیداکنید که مورد احترام شما بوده و به شما کمک کنند تا به تعهدات خودتان پایبند باشید.

نمونه:

در قرن هجدهم و در طی یک دوران رکود اقتصادی، بسیاری از دولت‌های ایالتی به دنبال راه‌حل‌هایی برای گرفتاریهای مالی خود بودند. ایالت پنسیلوانیا از پرداخت بدهی‌های خود سر باز زد و ایالت اهایو نیز به تبعیت از آن می‌خواست چنین کاری بکند. اما استفان داگلاس که سرانجام سناتور شد، تصمیم گرفت تا مانع از انجام چنین کاری شود. او در آن زمان با وجود بیماری و در حالیکه روی برانکارد بود، وارد مجلس ایالتی شد و بر علیه آن صحبت کرد. بر اثر تلاشهای او مجلس ایالتی تصمیم گرفت نه تنها در انجام تعهدات خود کوتاهی نکند بلکه به موقع دیون خود را بپردازد.

مقالات مرتبط:
انعطاف پذیری و سازگاری
همکاری و مشارکت و تعهد
ارتباط
منضبط بودن
ارتقا دادن دیگران و اشتیاق
هدفمند بودن و آگاهی از وظیفه
رابطه‌مندی
از درختان تا تلفن‌ها
راه‌حل‌گرا بودن
چگونه عضو خاصی از یک تیم باشیم
منبع: 17 اصل کارتیمی نوشته جان سی.ماکسول