این که کارآفرینی ذاتی است و نه اکتسابی، عقیدهی نادرستی است. آنها معتقدند که افراد با ذهن کارآفرین به دنیا میآیند و ویژگی هایی در خود دارند که در نهایت آنها را تبدیل به کارآفرین میکند. اما بر خلاف این تصور، کارآفرینی را میتوان آموزش داد و یاد گرفت.
استراتژی
بزرگ فکر کنید: کسب و کار به دو روش با شکست مواجه میشود اول آنکه نتواند از مرحلهی شروع کار پیشروی کند، و دیگر آنکه به کل پتانسیلی که در آن زمینه دارد، نرسد. «بزرگ فکر کردن» به معنی تعقیب ایدههایی است که قلمروی پتانسیل شما را به بیشترین حد میرساند و علاوه بر آن پیگیری افکاری است که تاثیر بیشتری در جهان میگذارد. چند دلیل عمده که مانع از این مسئله میشوند عبارتند از:
بازارهای جدید خلق کنید: دو نوع کارآفرین داریم. یک دسته آنهایی هستند که بازارهای جدید خلق میکنند و دستهی دیگر کسانی که بازارهای جدید خلق نمیکنند. کتاب «استراتژی اقیانوس آبی» از پرفروش ترین کتابهای مربوط به کسب و کار، به وجود آورندگان بازارهای جدید را اقیانوسهای آبی مینامد و کار آنها را بهتر از رقابت در صنایع پر ازدحام میداند که لقب اقیانوسهای قرمز بدان میدهد. شما از کدام دسته هستید؟ اگر اقیانوس آبی دارید، در راه رسیدن به موفقیتی عظیم قرار گرفتهاید.
روی کسب و کارتان کار کنید، نه در کسب و کارتان: یافتن افراد با صلاحیت برای تکمیل تمامی نقش های مهم، شما را در چارچوب ذهنی ادارهی یک کسب و کار قرار میدهد. در این حالت شما یک کارآفرین واقعی هستید و میتوانید با موفقیت وابستگی کسب و کارتان را نسبت به خود از بین ببرید و به رشد و توسعهی کسب و کارتان یا حتی به شروع یک فعالیت اقتصادی جدید فکر کنید.
هر ریسکی پر مخاطره نیست: در فرهنگهای لغت، واژهی ریسک را احتمالِ ضرر تعریف کردهاند اما ما معمولا فراموش میکنیم که این احتمال از 1 تا 99 درصد میتواند متغیر باشد. کارآفرینان میدانند که هر ریسکی خطرناک نیست و آنها با روشهایی، خطرها را محاسبه و تمهیداتی برای به حداقل رسیدن آن میاندیشند.
زمان را از دست ندهید: بهترین کارآفرینان محیطهای پرتنشی خلق میکنند تا بتوانند از کارمندان خود در محدویتهای زمانی تعیین شده، بیشترین استفاده را ببرند. حتی پزشکان هم معتقدند ما در زندگی به استرس هم نیاز داریم تا بتوانیم کارهای مشخصی را در سطح بالا انجام بدهیم.
تقاضای کمک کنید: تکبر یکی از دلایل اصلی است که باعث میشود کارآفرینان درخواست کمک نکنند. مردم تمایل ندارند به افرادی کمک کنند که انگار نیازی به کمکشان ندارند.
اول کار، سپس خانواده: کارآفرینان بزرگ، کسب و کارشان را بیشتر از خانواده در اولویت میگذارند. اما یادتان باشد اگرکسب و کار به خوبی پیش برود، در نهایت زمان استراحت بیشتری را در کنار خانواده خواهید داشت.
مهمترین کار را اول انجام دهید: کارآفرینان کارآزموده، اولویت را به کارهایی میدهند که سخت تر هستند. آنها می دانند که در نهایت منفعت بیشتری در انتظارشان است. با چند نکتهی ساده میتوان این کارها را به نحو مطلوبی انجام داد:
1- کارهای مهم تان اولین چیزی باشد که صبح وقتی از خواب بیدار میشوید، انجام دهید.
2-محیط خود را تغییر دهید.
3-از جهان واقعی جدا شوید و در حین کار، تلویزیون و تلفنهایتان را هم خاموش کنید.
4- استراحتهای واقعی برای خود در نظر بگیرید و حتی الامکان برای استراحت در فضای کار باقی نمانید.
طرح کسب و کار را زیاد برآورد کنید: طرح کسب و کار یک برنامهی شخصی نیست و ضمناً سرمایه گذاران نسبت به هر طرح کسب و کاری که یکنفره نوشته شده باشد، تردید میکنند. اطمینان حاصل کنید که مراحل اولیهی مهم را پس از شروع نوشتن طی کردهاید.
نیاز به نقد و مخالفت: اطراف خود را از افراد صادقی که به شما خوب، بد و زشت را بگویند، پر کنید. اگر این کار را نکنید شما هم مایهی خندهی رقبای خود میشوید.
بدترین مشتریان خود را اخراج کنید: انتخاب مشتریان میتواند موجب از بین رفتن منابع، ناامیدی، از بین رفتن اعتبار و در نهایت از دست رفتن کسب و کارمان شود. پس اگر این نشانهها را در آنها دیدید آنها را اخراج کنید:
1- مشتریای که انگار نمیداند چه میخواهد یا دائم درخواستش را تغییر میدهد.
2- مشتریانی که حاضر به پرداخت نرخ ساعتی یا اقساطی به هیچ نوع نیستند.
3- مشتریانی که برای امضا کردن یک پیماننامهی موفق مردد هستند.
وقتی کاری انجام نمیدهید هم پول درآورید: کارآفرینانی که این نکته را دریافتهاند به پلهی بالاتری در کارآفرینی رسیدهاند. اگر کسب و کارتان به گونهای اداره میشود که شما 4 ساعت در هفته کار میکنید، شما هم جزو این دسته از کارآفرینان هستید.
برونسپاری منطقی است: اگر در مورد برونسپاری نگرشتان منفی است، سریعاً خود را از این اشتباه درآورید و این فرآیند را وارد استراتژی تجاری خود کنید. شما باید آن کاری را بکنید که در نهایت به نفع کسب و کارتان است. خواه آنکه بخشی از کارتان را به یک پیمانکار در سنگاپور بسپارید خواه به یک فروشنده در کارولینای شمالی. هر کاری که در کسب و کار شما عنصر هستهای نباشد، باید با بهترین قیمت و کیفیت برونسپاری شود.
از ایدهی کسب و کار بد سریعتر دوری کنید: کارآفرینان جوان معمولاً فکر میکنند که ایدهای که دارند بهترین ایدهای است که میتوانند داشته باشند. آنها سرسخت هستند و به راحتی چیزی را رها نمیکنند. اجازه ندهید که یک ایدهی بد برنامههای شما را از بین ببرد. اگر یک ایده جواب نداد، سریعا آن را کنار بگذارید و یا تغییرش دهید.
یک اقتصاد بد، یک فرصت عالی است: تاریخ نشان میدهد خیلی از شرکتهای بزرگ و حتی کوچک، طی دورهی اقتصادی بد، پیشرفت داشتهاند. به عنوان مثال مایکروسافت در سال 1975 شروع به کار کرد که اوج بیکاری و افزایش قیمت نفت بود.
تکنولوژی را خیلی زود بپذیرید: کارآفرینان نهتنها خیلی زود تکنولوژیها را میپذیرند بلکه آنها بعضی از تکنولوژیها را پیش از معرفی به مردم شناسایی میکنند. بنابراین همیشه منتظر گام بزرگ بعدیاند. تکنولوژی این روزها عامل بسیار مهم تعیین کننده در بقای کسب و کارهاست. هستینگ، داوطلب سپاه صلح سابق در آمریکا، پس از دیدن تکنولوژی DVD در سال 1996دریافت که ذخیرهی اطلاعات مزایای زیادی دارد. در نتیجه او نتفلیکس را پایه گذاری کرد و شرکتش تبدیل به یک غول میلیارد دلاری شد.
تغییرات را به سرعت بپذیرید: خیلی از شرکتها به این خاطر کنار میروند که زمان تغییر کردن و همگام شدن با نیازهای مشتری را نمیپذیرند و خود را به روز نمیکنند. برای پیش بینی اینکه بازار به کجا میرود باید از ماهنامهها و گزارشات مرتبط با سیستمها کمک بگیریم.
همیشه پیگیر باشید: اگر جواب نه شنیدید، سوالهایی بپرسید که بتوانید از جوابی که طرف مقابل میدهد، یاد بگیرید چرا شرایط آنطور که شما میخواستید پیش نرفت.
تمرکز لیزری داشته باشید: استیو جابز در مصاحبهای عنوان کرد: «مردم فکر میکنند تمرکز یعنی گفتن بله به چیزی که قرار است روی آن متمرکز شوید. اما به هیچ وجه این معنا را نمیدهد بلکه تمرکز یعنی گفتن نه به صدها ایدهی خوب دیگر که در آن لحظه وجود دارد. باید با دقت قدم بردارید.
غیرانتفاعیها(Nonprofit) در حقیقت به معنای انتفاعی هستند: بر خلاف تصور، شرکتهای غیر انتفاعی پول بیشتری خرج میکنند و همچنین برای حفظ پول یا ایجاد درآمدی ثابت با فروشندگان جدید، شانس خود را امتحان میکنند. آنها وفادارند و اگر کارتان را به درستی انجام دهید باز هم به شما مراجعه میکنند. بنابراین از همان اول به دنبال این باشید که چطور میتوانید محصول یا خدماتتان را در اختیار آنها قرار دهید.
شکست شما را نمیکشد، قویتر میسازد: در کارآفرینی شکست اجتناب ناپذیر است. اما نحوهی برخورد شما با شکست است که تعیین میکند شما برنده هستید یا به آخر خط رسیدهاید.
با دلایل درست به دنبال شریک باشید: در مجموع، شراکت میتواند به طور قابل توجهی در کسب و کار شما پیشرفت حاصل کند. جان کلام در شراکت خوب این است که باید نقدینگی را زیاد کند، درآمد را بالا ببرد و هزینهها را کاهش دهد. وقتی مشارکت بر مبنای چنین اصولی ساخته شود، احتمال موفقیت در کسب و کار را چندین برابر میکند. هرگز بخاطر پوشاندن نقاط ضعفتان و یا پوشش خبری مشارکت نکنید. اینها نتیجهی عکس میدهد و دیر یا زود قصد و نیت واقعی شما از شراکت مشخص میشود.
اجرای یک ایده است که منجر به موفقیت میشود نه بینظیر بودن آن: بر خلاف این واقعیت که ایدهی شما منحصر به فرد نیست، برای اتخاذ آن میتوانید هنوز هم احتمال موفقیت خود را نسبت به دیگر رقبا بالا ببرید. چگونه؟ باید بر روی اجرای آن تمرکز کنید و بهتر از کس دیگری در دنیا آن را عملی سازید.
دشمن پیدا کنید: دشمن یک محیط رقابتی به وجود میآورد و به هر شرکتی بیشترین انگیزه را برای برتری یافتن میدهد. کارآفرینان باید از این پدیده آگاه باشند و بتوانند از آن به صورت یک امتیاز استفاده کنند. به محض شروع کسب و کار بلافاصله برای خود دشمنی انتخاب کنید تا بتوانید تیمتان را حول یک هدف مشترک نگهدارید و این رقیب برای تیم شما به عنوان یک محرک طبیعی عمل میکند.
هیچوقت رقابت را دستکم نگیرید: از جایگزینها(Substitutes) غافل نشوید. جایگزینها چه هستند؟ طبق گفتهی گرگوری منکیو که اقتصاد دادن دانشگاه هاروارد است، جایگزینها معمولاً اجناسی جفت جفت هستند که در مکان به جای همدیگر استفاده میشوند. مثل هات داگ و همبرگر یا ژاکت و سویشرت. دو جنس که افزایش قیمت یکی از آنها منجر به افزایش تقاضا برای یکی دیگر است. چشم پوشی از جایگزینها موجب سقوط بسیاری از شرکتهاست.
رقیب نداشتن احتمالاً به این معناست که ایدهی شما مزایای زیادی ندارد: برای این مسئله 4 دلیل احتمالی وجود دارد:
1– تقاضایی برای محصول وجود ندارد.
2- بازار خیلی کوچک است
3-این کسب و کار سودآور نیست
4- موانع ورود بسیار زیادند
استراتژی خروجی داشته باشید: با وجود اینکه ممکن است این کار ناراحتکننده و نامطلوب باشد، اما بهتر است از زمان شروع کار به فکر استراتژی خروج باشیم.
آتش را سریعاً خاموش کنید: در مقابل مشتری خشمگین این پنج مرحله را انجام دهید:
1- با خونسردی و خیلی سریع پاسخگو باشیم.
2-پس از عذرخواهی، با دقت به صحبتهای او گوش دهید.
3- به مشتری بگویید با چه برنامهای و با چه جزییاتی در حال رفع مشکل، در کمترین زمان ممکن هستید.
4-برای پیشرفت در حل مشکل(Resolution) برنامهی خود بهروزرسانی انجام دهید.
5-وقتی مشکل حل شد اطمینان حاصل کنید که مشتری راضی است.
تحصیلات
آیا دانشگاه و اخذ مدارک تحصیلی برای کارآفرینان ارزشمند است یا خیر؟ در هر صورت میتوانیم اینگونه بگوییم که حتی اگر دانشگاه نیستیم هم نباید دست از تحصیل برداریم. آنها مدام در حال آموزشاند بدون آنکه ضرورتاً در دانشگاهی باشند. نمرات آنها در حین تحصیل همیشه خوب بوده اما عالی نبودهاند.
شما 150000 دلار را صرف تحصیل میکنید، در صورتی که میتوانستید با 150 دلار همهی چیزهایی که در دانشگاه داشتید، در یک کتابخانهی عمومی به دست آورید.(دیالوگی از مت دیمون در فیلم «ویل هانتینگ نابغه»)
مردم
وقتتان را با افراد باهوش تر از خود بگذرانید: همهی ما دوست داریم فکر کنیم که باهوش ترین فرد جمع هستیم. حتی اگر بدانیم این موضوع درست نیست. اگر به شخصی با ضریب هوشی متوسط این انتخاب داده شود که یک هفته از عمرش را با افرادی واقعا باهوش یا افرادی با هوش متوسط بگذراند، او افراد متوسط را انتخاب میکند. اما چه غم انگیز! این انتخاب ناشی از حس نا امنی و عدم اعتماد به نفس است. غلبه بر این حس اولین گام برای رسیدن به بزرگی است.
شما متفاوتید و این خوب است: اگر فکر میکنید کارآفرینان آدمهای بسیار محترم با استعدادهای درخشان هستند، اشتباه میکنید. کارآفرینان به ویژه آنهایی که در تکنولوژی فعالیت دارند، افرادی کاملاً متفاوت و عجیب هستند. بسیاری از آنها از خوانشپریشی(Dyslexia)، یا اختلال در نقص توجه و یا سندرم اسپرگر که اختلالی در رشد است، رنج میبرند.
شما یک همراه(Sidekick) دارید: این ایده که یک نفر با یک تیم چهار نفره رقابت کند،کمی مضحک است اما خیلی از کارآفرینان دقیقاً همین کار را میکنند. آنها فکر میکنند به تنهایی میتوانند پیروز میدان باشند. برای اینکه در این دام نیفتید به دنبال یک تیم یا شریک برای خود باشید.
افراد را مدیریت نکنید، انتظاراتشان را مدیریت کنید: انتظارات افرادی را که با آنها یا برای آنها کار میکنید را تعریف و مدیریت کنید. معمولا کشمکشها از انتظاراتی به وجود میآیند که برآورده نمیشوند.
برای خود مربی مناسب انتخاب کنید: اطمینان حاصل کنید کسی که به عنوان مربی خود برمیگزینید، آنچه را که شما در جستجویش هستید، به دست آورده باشد و در هر زمان که نیاز پیدا کردید، پاسخگوی شما باشد.
همسر یا دوست خود را عاقلانه انتخاب کنید: کسی را به عنوان شریک زندگی خود انتخاب کنید که بتواند درک کند برای شما موفقیت در کسب و کار به اندازهای مهم است که خانواده برای او اهمیت دارد. مواردی مانند یک رابطهی بد یا نافرجام میتوانند یک کسب و کار را به نابودی بکشانند.
ارسال پاسخ