«چرا به من حقوق می دهند؟» در ساده ترین شکل خود، جواب این است که شما برای آن استخدام شده اید که به نتایج خاصی دست پیدا کنید. حقوق و دستمزد پرداخت به خاطر کاری است که می توانید آن را با کار دیگران ترکیب کنید و محصول یا خدمتی را فراهم آورید که مشتریان بخواهند و مایل باشند برای خرید آن پولی بپردازند.
شاخصه های کلیدی چیزهایی هستند که شما در قبال آنها مسئولیت کامل دارید. اگر شما این کار را انجام ندهید، شخص دیگری این کار را نخواهد کرد. شاخصه کلیدی فعالیتی است که تحت کنترل شماست. بازده ای تولید می کند که برای انجام دادن کارهای دیگران حکم نهاده پیدا می کند.
هفت شاخصه در مدیریت و فروش
حوزه های مهم و کلیدی در مدیریت عبارت اند از:
برنامه ریزی، سازمان دادن، استخدام نیروی انسانی، تفویض اختیار، نظارت و سرپرستی، اندازه گیری و گزارش دهی.
اینها حوزه هایی هستند که در آن مدیر باید به نتایج مورد نظر برسد تا به وظایف و مسئولیت های خود دست یافته باشد. نقطه ضعف در هر یک از این زمینه ها میتواند به شکست و ناکامی مدیریت منتهی شود.
شاخصه های کلیدی در کار فروش عبارت اند از:
پیدا کردن مشتری، ایجاد ارتباط مؤثر و اعتماد، شناسایی نیازها، ارائه کردن مطلوب، جواب دادن به اعتراضات، قطعی کردن فروش و دستیابی به فروش مجدد و معرفی شدن به سایر مشتریان از سوی مشتری قبلی است.
عملکرد ضعیف در هر یک از این مهارت های کلیدی منجر به کاهش فروش و گاه شکست یک فروشنده می شود.
نقش مهم شفافیت و روشنی
برای اینکه عملکرد مطلوب داشته باشید، باید بدانید که قرار است به چه نتایجی برسید. در این خصوص با رئیس خود صحبت کنید. فهرستی از هدف هایی که از شما انتظار برآورده شدنشان را دارند تهیه کنید. دقت کنید که افراد بالادست، هم طراز و افرادی که تحت نظر شما کار می کنند با این اهداف کلیدی موافق و هماهنگ باشند.
به خودتان امتیاز بدهید
وقتی حوزه های کلیدی کارتان را مشخص کردید، باید به خود بر اساس ۱ تا ۱۰ در هر شاخصه امتیاز بدهید. در کجا قوی هستید؟ در کدام حوزه نقطه ضعف دارید؟ در کدام حوزه به نتایج عالی می رسید و در کدام حوزه در سطح نازل تر از انتظار عمل می کنید؟
به عبارت دیگر،در هفت شاخصه ممکن است در شش حوزه عالی باشید، اما یکی از شاخصه های عملکرد شما ضعیف است. عملکرد ضعیف شما در این حوزه، تعیین کننده میزان موفقیت شما در حوزه های دیگر است. این نقطه ضعف یک عامل بازدارنده است و میتواند به طور دائم تولید ناراحتی، دلسردی و اصطکاک کند.
عملکرد ضعیف تولید تنبلی می کند
یکی از دلایل عمده مسامحه کاری و به تأخیر افتادن کارها این است که کارکنان در حوزه هایی که در گذشته در آن ضعیف ظاهر شده اند، دست به کار نمی شوند و از انجام دادن فعالیت حذر می کنند. به جای اینکه هدفی را مشخص کنند و برنامه ای بریزند تا در یک حوزه خاص در شرایط بهتری قرار بگیرند، اغلب اشخاص به کلی از این حوزه دوری می گزینند که این بر وخامت شرایط می افزاید.
عکس این مطلب این است که هر چه در یک حوزه مهارت بیشتری کسب کنید، انگیزه بیشتری پیدا می کنید تا آن کار را بهتر صورت دهید، از میزان مسامحه و دفع الوقت کردن شما کاسته میشود تا با عزم راسخ تری کارتان را انجام دهید.
ارسال پاسخ