من همراهتم! مقالات خوب رو در همراهتم دنبال کنید.

کسب و کار از نگاه مایکل گربر

این مقاله، چکیده ای از تجربه ی نویسنده ای به نام مایکل گربر است که در شرکت توسعه کسب و کار جهانی گربر در طول 24 سال کسب کرده است.

آنچه در این مطلب خواهید خواند، باوری را بیان خواهد کرد که پس از چندین سال کار با هزاران صاحب مشاغل کوچک به آن رسیده  و آن را تأیید می کنند. این باور نشان می دهد که مشاغل کوچک به خودی خود کار نمی­کنند؛ بلکه عامل کارکردن این مشاغل صاحبان آن هستند. مشکل اصلی مشاغل کوچک، این است که صاحبان این کسب و کارها، بیش از سودی که به دست می آورند کار می­کنند. در واقع مشکل از فعالیت غلط آن­هاست و نتیجه آن اغلب هرج و مرج، عدم مدیریت، نارضایتی و غیرقابل پیش­بینی بودنِ کار خواهد بود.

در کشور آمریکا، در طول یک سال، بیش تر از یک میلیون نفر در کشور کسب­ وکار جدیدی را آغاز می­کنند؛ اما آمارها می­گویند که تا آخرسال اول حداقل 40% از آن­ها ورشکست می­شوند. در عرض 5 سال 80% آن­ها ورشکست می شوند؛ و حتی اگر 5 سال یا بیشتر دوام بیاورند نیز از گزند ورشکستگی در امان نخواهند بود؛ زیرا 80% از 20% باقی­مانده در5 سال دوم ورشکست خواهند شد!

اما به راستی چرا اینگونه است؟ اشتباهات آن­ها چیست؟ چرا عده ی کمی واقعاً موفق می شوند؟ این مقاله به تمام سوالات شما در این خصوص، پاسخ می دهد.

چهار ایده بنیادی در این مقاله بیان می شود که اگر آن­ها را درک کنید و به خاطر بسپارید، قدرتی به شما خواهد داد که می توانید یک کسب ­وکار فوق العاده هیجان­ انگیز و پرمنفعت را برای خود راه اندازی  کنید؛ و اگر از آن­ها غافل شوید، یا ورشکست خواهید شد یا به جمع کسانی می پیوندید که تنها به دنبال دوام آوردن و خارج نشدن از صحنه، بی وقفه تلاش می­کنند.

ایده ی اول: چیزی که به عنوان افسانه ی کارآفرینی همه جا می خوانیم، میشنویم و می بینیم؛ نظریه ای است که می گوید:«کسب ­وکارهای مختلف توسط کارآفرینانی شروع می شود که سرمایه خود را برای کسب سود بیشتر به خطر می ­اندازند.» این عقیده غلط، مهم­ترین عامل شکست مشاغل کوچک است! فهمیدن افسانه کارآفرینی و پیروی از درک صحیح آن، می تواند به خلاقیت در کسب­ وکار و توسعه آن منجر شود.

ایده ی دوم: تغییر اساسی که امروزه، در مشاغل رخ می دهد، باعث تغییر روش ما در نحوه ی انجام کارمی­گردد و همچنین باعث تغییرِ خود ما شده و بقای کسب ­و کارمان را تضمین می­کند. که آن را تحول کلی می نامیم.

ایده ی سوم: در قلب تحول کلی، فرآیندی پویا وجود دارد. این فرآیند به ما می ­آموزد که هرگاه کاری سیستم ­سازی شود و به طور جدی توسط صاحب آن کسب ­وکار کوچک کنترل شود، دچار دگرگونی خواهد شد. این دگرگونی در توسعه کسب و کار قدرتی ایجاد خواهد کرد که هر کسب­ وکار کوچکی را به طور باورنکردنی به یک سازمان برجسته با بازدهی بالا تبدیل می کند.این فرآیند راتوسعه ی کسب­وکار می نامیم. گفتنی است کسب­ وکارهایی که این فرآیند را در نظر نگیرند، مدیریت شان بر پایه ی شانس و اقبال بوده و ممکن است دچار رکود و ورشکستگی شوند.

ایده ی چهارم: صاحبان مشاغل کوچک، باید از فرآیندتوسعه ی کسب ­وکار به طور منظم و گام به گام استفاده کنند تا قادر باشند نتایج حاصل از آن را پیش ­بینی نموده و بدین طریق، کسب ­کارشان را رونق دهند.

یادتان باشد، کسب و کار شما، بازتاب خود شماست.

  • اگر فکر شما پراکنده باشد، کسب و کار شما هم بهم­ ریخته خواهد بود.

  • اگر شما انسان بی نظمی باشید، کسب­ وکار شما هم بی ­نظم خواهد بود.

  • اگر شما انسان طمع­ کاری باشید، کارمندان شما نیز طمع­ کار خواهند بود.

بنابراین اگر می خواهید کسب ­وکار شما تغییر کند، ابتدا باید از خودتان شروع کنید و روش کارتان را تغییر دهید. اگر مایل به این تغییرات نباشید، کسب­ وکار شما نمی تواند نیازهای شما را برآورده سازد.

اولین تغییری که باید اتفاق بیفتد، تغییر در دیدگاه شما نسبت به کار است و آنچه باعث به جریان افتادن آن می شود.

زمانی که ارتباط مؤثر بین یک کسب­ وکار و مالکش را به طور کامل درک کنید، کسب ­وکار و زندگی­تان شور و نشاط و معنای جدیدی پیدا می کند.

اگر مسیری  که در آن قرار گرفته ­اید، همان مسیری است که شما را به هدف می­ رساند و هدف شما آن چیزی است که بیشتر از همه به آن بها می­ دهید، پس با تمام وجود در آن مسیر ادامه دهید؛ زیرا اگر کمی درباره­ ی آن تردید داشته باشید یا ذره­ ای از تلاش خود بکاهید از اقلیم آسایش خود به پرتگاه فرو می­ افتید و چون شکست را تجربه کرده ­اید احتمالاً از اعتماد به نفس شما کاسته می­شود و بیرون آمدن از آن پرتگاه برایتان بسیار دشوار خواهد بود. اجازه ندهید آسایش و راحت­ طلبی از شما فردی ترسو و بزدل بسازد.

یادتان باشد در خلق جهان هستی هیچ­گونه مشکلی وجود ندارد و این ما انسان­ها هستیم که مشکل­ آفرین شده­ ایم. در حقیقت آشفتگی و نابسامانی دنیا انعکاسی از آشفتگی و نابسامنی درون خود ماست و اکنون بازتابش را در در دنیای بیرون شاهدیم. پس اگر می­خواهیم دنیا را عوض کنیم ابتدا باید خودمان را عوض کنیم.

کسب­ وکار شما همان پلی است که یک سر آن به دنیای درون و سر دیگر آن به دنیای بیرون متصل است و رابطی است برای نزدیک کردن دنیای بیرون به خصایص و ویژگی­ های انسانی در دنیای درون، طوری که باعث می­شود هر دو دنیا به صورت ثمربخش و سازنده عمل کنند.

انقلاب کارآفرینی که مردم همه جا در مورد آن صحبت می­کنند چیست؟ انقلاب کارآفرینی چیزی نیست جز گریز از دنیای بی­ نظم بیرون به سوی دنیای منظم و کنترل شده ­ی درون. دنیایی که خصوصی­ تر است و با آنکه نسبت به دنیای بیرون مبهم ­تر است، بسیار بیشتر با انسان­ها درارتباط است. دنیایی که رابطه­ ی انسان با خودش را نمایان­ تر می­کند و محال است بتوان چنین دنیایی را در یک شغل عادی تجربه کرد.

ما نمی توانیم با شروع از دنیای بیرون زندگی خود را بسازیم و اگر این کار را انجام دهیم زندگی ما بی­ نظم ­تر خواهد شد. اگر ما از قوانین هستی و اینکه چطور این دنیا ساخته شده و کار می­کند شناخت کافی داشته باشیم، سعی می­کنیم تا باساختن زندگی خود دنیای خودمان را بسازیم.

بهتر است به جای فکر کردن، عمل کنید. زیرا تا انجام ندهید نخواهید فهمید و زمانی که انجام می­دهید دیگر چیزی نمی­ ماند که بخواهید در موردش فکر کنید. پس مطمئن باشید در مسیر درست قرارگرفته اید و وقتی در مسیر درست قرار می­ گیرید ایده­ های بهتر و اندیشه­ های خلاقانه ­تر ظهور می کنند. در این لحظه بایستید و آن­ها را تبدیل به نوآوری کنید و رویایی که از بین رفته است را دوباره به کسب­ وکارهای کوچک برگردانید.

منبع: افسانه کارآفرینی نوشته مایکل گربر