ارسطو می گوید: « ما فقط با تمرین یاد می گیریم چه طور باید کاری را انجام دهیم.» ما نیز باید با اجرای ایده ها، آنها را تمرین کنیم. ما با گشتن به دنبال ایده ها، به عادت های شکار، خو می گیریم.
باید به گفته ارسطو اضافه کنیم که با فکر کردن به کاری که انجام می دهیم نیز می توانیم درس هایی یاد بگیریم. به بیان دیگر، بخشی از فرآیند یادگیری این است که به عنوان یک شکارچی ایده ها، هرازگاهی میزان پیشرفت تان را ارزیابی کنید.
تمرین و تلاش پی در پی، امری ضروری است زیرا ایده ها به کسانی تعلق دارند که به تلاش برای یافتن بهترین ایده ها عادت دارند. عده ای بر این باورند که ایده های خلاق به انسان های خلاق تعلق دارد و اینکه برای این کار به هیچ آمادگی و تمرینی نیاز نیست.
افراد موفق، موفقیت خود را بیش از آنکه به خاطر نبوغ و خلاقیت شان بدانند، به دلیل تلاش شان برای یافتن ایده های خوب و موثر کسب کرده اند. رفتار فرد، بیش از استعداد او در موفقیتش در شکار تاثیر دارد.
این حقیقت دارد که گاهی ایده ها هنگامی که اصلا انتظارش را ندارید، سر راهتان قرار می گیرند اما فردی که بیشتر از سایرین تحقیق و مطالعه می کند، شانس بیشتری برای موفقیت دارد.
تمرین، شانس را به دنبال دارد. خو گرفتن به عادت شکار، به نوآوری های کوچک و بزرگ منتهی می شود. برخی از افراد، عادت هایی دارند که فرآیند یادگیری را سرعت می بخشد. هر روز بخشی از وقت تان را به یادگیری، صحبت با صاحبان سایر مشاغل و قرار گرفتن در محیط های مختلف اختصاص دهید. همه ی اینها تمرین عادت های شکار هستند.
اصلی ترین عادت در شکار، مشاهده است. دنیای پیرامونتان را با چشمانی باز بنگرید. برای موفقیت در این کار، ابتدا باید بدانید به چه اتفاقاتی باید دقت کنید. پس از آن باید یاد بگیرید که دیده ها و شنیده هایتان را ثبت کرده و در جایی نگه دارید. مشاهده با عادت دیگری همراه است: نمونه اولیه.
منظور از نمونه اولیه این است که افکار و ایده هایتان را به شکل ملموسی درآورده و به خاطر بسپارید.
تنها نگاه کردن نیز می تواند تاثیر چشم گیری بر شغل فرد داشته باشد. اما داشتن یک چشم خوب کافی نیست.اگر این طور بود هر حیوان قدرتمندی می توانست ابتکار و نوآوری بوجود آورد. مشاهده، مستلزم چارچوبی مشخص است.
بیشتر افراد این شانس را ندارند که در سازمان هایی کار کنند که به مشاهدات اهمیت دهند. اما هر سازمان و شرکتی می تواند چنین چارچوبی را خلق کرده و کارکنان خود را به مشاهده دقیق تشویق نماید. همه می توانند سکویی شخص را برای مشاهده بسازند.
برای شروع باید بدانید دنبال چه هستید؛ اینکه چه مواردی ارزش مشاهده دارند و کدام یک اهمیت چندانی ندارند. دانستن اینکه باید به چه چیز نگاه کنید، یک چالش است. مرحله بعدی یافتن راه هایی برای تقویت این کار است. بی شک یکی از ضروری ترین کارها تعهد زمانی است. یادگیری به طور کلی مستلزم زمان است.اما می توانید این مشاهده را در کارهای روزانه تان بگنجانید تا کمترین وقت را از شما بگیرید.
بخش دیگری از سکو مشاهده، این است که توجه کردن به اطراف را به خود بیاموزید. در حقیقت، بهترین کار برای موفقیت همین است. در واقع باید یک شاهد دقیق باشید. توجه به تجربیات شخص تان به عنوان یک مشتری یا مراجعه کننده، نقطه خوبی برای شروع است .
توجه به مشتریان نیز بسیار اهمیت دارد. هرکس برای خود مشتری ای دارد . این مشتری می تواند خریدار محصولات یا کاربر خدمات تان باشد. شاید لزومی نداشته باشد که مشتریان تان را در ارتفاع کوه ها ملاقات کنید اما همیشه می توانید در کارشان سرک بکشید. مشتریانتان به چه علاقه دارند؟ چه کارها و اتفاقاتی آنها را می رنجاند؟ از صحبت با آنها و زبان بدنشان، چه می توان آموخت؟ اهمیت برقراری ارتباط با مشتریان و مراجعه کنندگان این است که آنها در دنیای متفاوتی زندگی می کنند؛ علایق و نگرانی هایشان شبیه به صاحبان شرکت نیست.
استفاده از مشتریان در فرآیند یافتن بهترین ایده ها و درس گرفتن از آنها، عادت پسندیده ای است. بهترین روش این است که خود را متعهد کنید هر هفته، سه نکته مهم درباره مشتریان تان بیابید. به کمک این روش ها می توانید با مشاهده و ریز بینی، غریزه یادگیری تان را تقویت کنید. مطمئن باشید با رعایت این اصول، می توانید بهترین ایده ها را شکار کنید.
1دیدگاه